دلم را به چه چیزها که خوش نکرده ام
لعنت به تو ای زندگی
خسته ام
خسته ی زمان
مانده ی راه
مسافر رویاها
دلتنگم
دلتنگ روزهای بی خیالی
دلتنگ روزهای نادانی
دردمندم
آری...
دلم درد می کند
می سوزد
برای روزهای بی گناهی
روزهای پر از بی فکری
چه روزها که رفتند ومن
هنوز پابرجا هستم
مثل بختک به جان زندگی افتاده ام
نمی دانم چرا رها کردنش سخت است
shamim
نظرات شما عزیزان:
یک عاشق ایرانی
ساعت0:03---7 تير 1390
آخی این حس خوبی هستا
حس اینکه به دنبال زندگی بهتری
آفرین عسل جان پاسخ:مرسی عسیسم
|